عماد مهدیفر مدیرعامل شرکت تیمسکو در سایت صنعت معدن تجارت نوشت: ابتدای سال 1403 آماری از شرکت ایمیدرو (سازمانتوسعهونوسازیمعادنوصنایعمعدنیایران) منتشر شده که در آن گفته شده «عملکردحفاریاکتشافیایمیدروطییازدهماهسال 1402 به 516 هزارمتررسیدکهاینرقم 13درصدبیشازرقمپیشبینیبودهاست.»
آنگونه که ایمیدرو اعلام کرده «برنامهحفاریکلسال 1402 معادل 456هزارمتربوده است.» به بیان دیگر طبق اعلام ایمیدرو، آنها 60 هزار متر مربع هم بیشتر از پیشبینیها بودهاند.
اگرچه پیشرفتها را نمیتوان نادیده گرفت اما حقیقت آن است که برخیآمارهادستکم برای فعالان معدنی از واقعیت موجود دور است. برای آنکه ابعاد چنین آمارهایی را درک کنیم کافی است به چند گزاره توجه کنیم:
میانگین اکتشافات حفاری در ایران
1) اکتشافاتسیستماتیک و مدرن معادن ایرانازسال ۱۳۴۱ درایرانآغازشده است و طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، میانگین حفاری اکتشافی در کشور بین 100 تا 150 هزار متر مربع در سال بوده است. طبق همان گزارش، بخش عمده این میزان حفاری اکتشافی به نتیجه نمیرسد و امکاندستیابیبهاینذخایرمعدنی و بهرهبرداری از آن وجود ندارد.
خبرگزاری ایرنا در سال 1400 در دولت آقای رئیسی آخرین آمار اکتشافات را به این شرح منتشر کرده است: از سال 1341 تا سال 1400 حدود ۱۱ میلیونمترحفاریدرمحدودههایمعدنیکشورانجامشدهاست. به بیان دیگر طی 59 سال 11 میلیون متر حفاری انجام شده است.
اگر گزارش خبرگزاری دولت را نیز مرجع در نظر بگیریم، به صورت میانگین از ابتدا تا کنون سالانه 186 هزار متر حفاری صورت گرفته است. در چنین شرایطیایمیدرو مدعی است برنامه حفاری اکتشافی 456 هزارمتری داشته اما به آمار 516 هزارمتر دست یافته است.
سوالی که برای مخاطبان این پیام به وجود میآید این است که آیا اتفاق خاصی در حوزه معدن رخ داده که ایمیدرو توانسته در یکسال 5 برابر آمار میانگین 70 سال پیش برود؟ آیا اختراع خاصی وجود داشته که چنین دستاوردی داشتهایم؟ آیا فشار تحریمهای ظالمانه بر کشور کاسته شده و توانستهایم تازهترین ماشینآلات و تجهیزات معدنی را در اختیار فعالان بخش معدن قرار بدهیم؟ آیا هماهنگی ویژهای میان ایمیدرو و سازمان زمینشناسی ایجاد شده که منجر به کشفهای جدید شده است؟ آیا تیم مدیریتی ایمیدرو ناگهان زیر و رو شده است؟ آیا نهادهای موازی به گونهای تنظیم شده که بالاترین بهرهوری را در تولید داشته باشیم؟ آیا قیمت ارز آنقدر کاهش یافته که اگر فعالان بخش خصوصی بخواهند، با کمترین هزینه میتوانند هر ماشینالاتی را برای افزایش راندمان خود وارد کنند؟
فعالان معدن در ایران در چه شرایطی کار میکنند؟
2) حقیقت آن است که پاسخ به تمام این سوالات منفی است و نه تنها چنین اتفاقاتی رخ نداده که در برخی موارد، وضعیت بدتر هم شده است؛ تحریمها افزایش یافته است؛ نهادهای موازی جزیرهای عمل میکنند (در یک مثال همه این نهادها خود را متولی میدانند: معاونتمعدنیوصنایعمعدنیوزارتصمت،سازمانزمینشناسیواکتشافاتمعدنیکشوروسازمانتوسعهونوسازیمعادن) و حتی امکان دخالت نهادهای دیگری نیز بیشتر شده است؛ (مثلا سازمانانرژیاتمیایراننیزضمنتاسیسیکشرکتاقدامبهانجاممطالعاتاکتشافیدرسراسرکشورکردهاست.) قیمت دلار از سال 1400 از کانال 20 هزارتومان به کانال 60 هزار تومان رسید و البته مشاهدات و تجربیات فعالان بخش معدن هم نشان میدهد اتفاق ناگهانی و شگفتی که حوزه معدن کشور را دگرگون کند، وجود نداشته است.
3) مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی درباره معادن ایران نوشته «ناهماهنگیدستگاههایاجراییاعمازبانکمرکزی،گمرک،مالیات،بیمهووزارتصنعت،معدنوتجارتبرپیچیدگیوبوروکراسیاداریحاکمبرفعالیتهایتولیدیافزودهاست.»
همچنین مدیریت ایمیدرو طی چند سال اخیر چهار بار تغییر کرده و هیچ ثبات مدیریتی وجود ندارد. این وضعیت به گونهای بود که حتی سرپرست وقت وزارت صمت (مقامی که طبق تعریف عمر کوتاهی مدیریتی دارد) هم دست به تغییر مدیر ایمیدرو زد!
مجموعه اتفاقات این پرسش را ایجاد میکند که چرا ایمیدرو آماری دور از واقعیت منتشر کرده و مدعی است رکوردشکنی کرده است؟
واقعیت آن است که مخاطب چنین آماری مدیران بالادست هستند؛ مدیرانی که عمدتا تخصصی در حوزه خود ندارند و صرفا به چنین آماری اکتفا میکنند تا در سخنرانیها از آن استفاده کنند.
3) وضعیت دردناک در حوزه معدن کشور در حالی است که ایرانرویکمربندفلززایی «آلپ– هیمالیا» قرار گرفته است؛ این یعنی ایران در مکانی قرار گرفته که 15 درصد کل معادن دنیا آنجاست.
اگر صرفا به آمارهای ایمیدرو اکتفا کنیم، ایران بهترین کشور دنیا در حوزه معدن است و به قول معروف «فقط ما خوبیم»، اما بگذارید کمی با واقعیات صحبت کنیم تا بدانیم کجای کار هستیم و چه شرایطی داریم.
فعالان بخش معدن به واسطه سیاستهای متغیر لحظهای و البته گاه نسنجیده ایمیدرو، یکی از جانسختترین تولیدگران کشور هستند که با دشوارترین شرایط مواجهند.
بیشترین هزینههای بخش معدن مربوط به کدام بخش است؟
4) طبق آمار اتحادیه معادن اروپا(Euromines) و همچنین شورایبینالمللیمعادنوفلزات (ICMM) بخش عمده هزینههای معدن که حدود 60 درصد هزینهها را در برمیگیرد، بخش ماشینآلات و تجهیزات است که علاوه بر آن 20 درصد نیز هزینه تعمیر و نگهداری ماشینالات را باید به عنوان هزینههای ثابت در نظر گرفت. اگر این آمار را برای ایران محاسبه کنیم، با وضعیت دردناک فعالان بخش معدن بهتر آشنا خواهیم شد و سادهتر درخواهیم یافت که کیفیتچگونه درپی این وضعیتکاهش مییابدوتوانرقابتدربازارهایجهانیبهشدتکاهشخواهد یافت. این در حالی است که میانگین سن ماشینالات معدنی در ایران 40 سال است؛ به عبارت دیگر قدیمیترین ماشینآلات در معادن ایران مشغول به کارند و در چنین وضعیتی برای ماشینآلات قدیمی، هزینه 20 درصدی نگهداری و تعمیرات یک شوخی بزرگ است!
5) بگذارید یک آمار دیگر را هم مرور کنیم: مطابقاعلاممعاونتعلمی و اقتصاددانشبنیانریاستجمهوری،ازبینبیشاز 8 هزارو ۷۰۰ شرکتدانشبنیاندرکشور،فقط ۴۵۰ مورد (حدودپنجدرصد) معدنییامرتبطباحوزهزنجیرهمعدنوصنایعمعدنیهستند.
فقط همین دو فقره آمار نشان میدهد که صنعت معدن با چه شرایطی روبروست؛ ایندرحالیاستکهتجربهعملکردکشورهایپیشرومعدنینشانمیدهدآنهاباصرفبودجههایکلانبرایهزینهاکتشافات،تجهیزاتبهروزوپشتیبانیقوی،تحقیقوتوسعهمستمر،نظارتزیستمحیطیشفافوقابلپیشبینی توانستهاندبهرشدوتوسعهدستیابند نه آنکه دست به جعل واقعیات بزنند و صرفا آمار بدون پشتوانه رشد به دست مخاطب برسانند.
6) توسعه و رشد فرآیندی همهجانبه است؛ نمیتوان بیآنکه اکتشافات را نادیده گرفتهایم؛ به تحقیقات اعتقادی نداریم؛ شرکتهای معدن را به سمت دانشبنیان شدن سوق ندادهایم و شرایط را برایشان تسهیل نکردهایم، واردات ماشینآلات و تجهیزات به روز دنیا را انجام نمیدهیم و … مدعی رشد 5 برابری حفاریهای اکتشافی باشیم؛ مگر آنکه ماجرا از این قرار باشد که بیهیچ آمایش و پشتوانهای تحقیقاتی، پهنههای معادن بیتالمال یکی پس از دیگری از ید دولت خارج شوند و در لیست واگذاری قرار بگیرند و دلمان خوش باشد آمار حفاری را افزایش دادهایم، از این رو الزامادولت میبایستدرکناراجرایطرحآزادسازیوواگذاری معادن، اقدام به تدوین بستهجامع برای رفعچالشها کند نه آنکه معادن را ثمن بخس و با بهره مالکانه ناچیز به جمع محدود خودیها واگذار کندزیرا حاصل چنین رویکردی پارادوکسی با ابعاد اجتماعی و گاه امنیتی است که تقریبا در تمام معادن ایران با بیان این عبارت برای مردمان مناطق معدنی وجود دارد: «تمامرنجوعذابهایناشیازمعدنکاریبرایماستوسودهایسرشاربرایکسانیکهتعلقیبهاینجاندارند!»
موضوع دیگر برای فعالان واقعی حوزه معدن، کمبود نقدینگی است که این بزرگترین مشکلی است که برای آنها وجود دارد. برای واردات تجهیزات و ماشینآلات و همچنین برای تعمیرات و نگهداری آن و حفظ نیروی انسانی متخصص و البته برای تحقیقات و پژوهشهای جدی درحوزه معدن نیاز به میزانی از نقدینگی است که بتواند بخشی از مشکلات فعالان حوزه معدن را حل کند. از سوی دیگر هزینههای نجومی واردات قطعات و تجهیزات حفاری و فعالیت در معدن به اندازهای است که تولیدکنندگان ترجیح میدهند عطای آن را به لقایش ببخشند؛ این یعنی هیچگاه ایمیدرو نتوانسته این مشکلات را برای تولیدگران حل کند و متاسفانه در دوره کنونی نیز این مشکل بیشتر از گذشته وجود دارد.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی که سال منتشر کرده، نوشته «بررسیهانشانمیدهدتأثیرعمدهتحریمهادرافزایشهزینههایتولیدبودهواکثرتولیدکنندگانمحصولاتمعدنیوفلزیموفقشدهاندباروشهایمختلفبرموانعومحدودیتهایحاصلازتحریمهافائقآیندونیازمندحمایتهایبیشتردولتهستند.»
معنای دیگر این گزاره آن است که تولیدکنندگان معدن به جای تمرکز بر فعالیت تخصصی خود و توجه به امور پژوهشی و اکتشاف و نیروی انسانی و ایدههای افزایش بهرهوری و … مدام به دنبال آن هستند که چگونه تحریمها را برای واردات برخی تجهیزات و مواد اولیه دور بزنند یا به قیمت چند برابر آن را از خارج وارد کنند. درفقدان ساختارها و همچنین حمایت ایمیدرو به عنوان متولی بخش معدن، مشکلاتشان را کمتر کنند و در چنین شرایطی کمبود نقدینگی کمر تولیدکننده را خم کرده است.
متاسفانه مدیران بخش معدن آنقدر تاثیرگذار و صاحب ایده نیستند که بتوانند بانکهای کشور را برای حل مشکلات تولید به کار بکشند؛ این در حالی است که منابع حاصل از معادن کشور همگی در خدمت صنعت بانکداری هستند؛ بیآنکه این رابطه یکطرفه به سود صنعت معدن کشور باشد.